سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر کس نیکو بپرسد، بداند [و] هرکس بداند، نیکو بپرسد . [امام علی علیه السلام]

.: آوای حق :.

 
 
چگونگی تشکیل اسرائیل(جمعه 87 خرداد 3 ساعت 7:13 عصر )
چگونگی و اهداف تشکیل اسرائیل با نگرشی به تاریخ گذشته و حال در می یابیم که بین یهود و ارزشهای والای انسانی همچون صلح و پایبندی به عهد ، فاصله زیادی وجود دارد . و همین امر آنان را منفور همه ملل جهان قرار داده است . (تئودور هرتزل) 1860 – 1904 ، بنیانگذار جنبش صهیونیسم جدید، یک روزنامه نگار یهودی و متولد اتریش است. او در زمان خود ، دید که یهودیان در اروپا جایی ندارند ، و به تبلیغ این مسأله پرداخت که باید یک وطن یهودی برای آنها به پا شود. نخستین کنفرانس صهیونیستی به ریاست او در سال 1897 در شهر (بازل) در سویس تشکیل شد، و در آغاز جنگ جهانی دوم ، انگلستان پشتیبانی خود را از صهیونیسم آشکار ساخت و فلسطین ، به عنوان وطن یهودیان انتخاب و این مسأله در سال 1917 وعده بالفور گنجانده شد. پس از جنگ جهانی دوم ،در سراسر جهان بر سر مسأله ایجاد وطن ویژه برای یهودیان بی وطن بیشتر تأکید شد، و با تصمیم سازمان ملل، دولت اسرائیل تشکیل شد و فلسطین ، به دو منطقه عربی و یهودی تقسیم و بیت المقدس را نیز یک منطقه بین المللی و غیر وابسته به طرفین اعلام کردنند واین کار در 29/11/1947 به پایان رسید. در 14/5/1948 تولد شوم دولتی به نام اسرائیل اعلام شد و پایتخت آن را تل آویو اعلام کردند. شمار یهودیانی که پیش از جنگ جهانی دوم در فلسطین می زیستند 85000 نفر یعنی 10% جمعیت این کشور بود، و به هنگام شروع این جنگ به 416000 نفر رسید و شمار شهرکهای یهودی نشین از 79 به 200، افزایش یافت. خطر صهیونیزم خطر صهیونیزم تنها به فلسطین و همسایگانش منتهی نشده بلکه خطری فراگیرتر است و صرفاً شامل کسانی که در داخل اسرائیل با آنان مصالحه نموده اند، نگشته بلکه متوجه عموم مسلمانان و حتی غیر مسلمانان نیز می شود. خلاصه برخی خطرات که از جانب آنان جامعه جهانی را تهدید می کند عبارت از : 1- تسلط بر تجارت و اقتصاد جهانی 2- ترویج فساد و فحشاء 3- توزیع مواد مخدر 4- انتشار ایدز انشار ایدز: جهارمین خطری که از جانب صهیونیزم ، جهان را تهدید می کنند انتشار ایدز است . آنان عهده دار شیوع این بیماری خطرناک در جهان هستند آنان تحت عناوینی همچون گردشگری (توریست) و مانند آن ، به رواج این بیماری بین مردم جهان خصوصاً بین مسلمانان می پردازند. این پدیده ، در همه کشورهای که مرزهای خود را برای گردش گری اسرائیلیان گشوده اند به روشنی به چشم می خورد . بدین سان که آنان دختران جوان مبتلا به ایدز خود را با عنوان گردشگری به کشورهای اسلامی فرستاده و به نام گردش و آشنایی ، به شیوع این بیماری هولناک بین پسران جوان مسلمان می پردازند و این بیماری از طریق آنان به دختران جوان مسلمان نیز سرایت می کند. مجله لبنانی (الشراع) در شماره 797 ، به تاریخ 1997 نوشت: مصر که باب گردش گری را به روی یهود گشوده است تنی چند از روسپی های اسرائیلی پس از اثبات داشتن روابط نامشروع با جوانان مصری که همه آنان به بیماری ایدز مبتلا شده اند ; دستگیر شدند . همچنین حکم اخراج صدها دختر صهیونیست که تعمد آنان در انتشار بیماریهای مانند ایدز و غیره آن ، در بین جوانان مصری به اثبات رسیده است صادر شد. فلسطین تنها هدف صهیونیزم جهت تشکیل دولت در آن نبوده بلکه هدف اصلی ، برپائی دولتی بود با حاکمیت یهود که از نیل تا فرات را در برگیرد و به همین علت است که هرتزل در خاطراتش می گوید: مساحت (دولت یهود ) از رودخانه مصر (نیل) تا فرات است و ادامه می دهد: وجود یک دوره انتقالی جهت تثبیت تشکیلات ما که در آن یک یهودی حاکم باشد ضروری است و این زمانی است که نسبت سکنه یهودی به سی درصد برسد تا بتوان خواست سیاسی یهود را لازم الاجرا دانست. از میان مبلغین صهیونیزم یک فرد آلمانی – آمریکائی به نام دیفیس ترتیش را می بینیم کسی که از سال 1895 پرچم طرح "فلسطین بزرگ" را به دوش می کشید ویهودیان را جهت اقامت در قبرس ، سینا و فلسطین و کشورهای همجوار آنها فرا می خواند و این صهیونیست معتقد بود که سرزمین فلسطین " منطقه ای است در بین النهرین که نفت در آن استخراج شده و تنها سرزمین فلسطین نیست " و ویژگیهای سرزمین فلسطین ( سرزمین موعود ) را این چنین بیان می دارد: این سرزمین از سینا تا لبنان و سوریه و اردن به اضافه بخش شرقی جزیره قبرس با مساحتی حدود 320 هزار کیلومتر مربع را در بر می گیرد. این در حالی است که اینها به دنبال منطقه ای وسیع تر یعنی تا سواحل اسکندرون واضنه هستند.


 
حقیقت آزادی بیان در آمریکا(سه شنبه 86 تیر 26 ساعت 2:49 صبح )


نویسنده: رابرت فیسک


  «لیلا ال آریان» کارمند یکی از دفاتر انتشاراتی من در نیویورک است. همین اواخر، هنگامی که او قصد ترک دفتر را داشت با ناراحتی به من گفت، به سختی می توانم با پدرم تماس بگیرم. «سامی ال آریان» پدر لیلا در زندان «کارولینای شمالی» حبس شده و فقط می تواند تعداد محدودی تماس تلفنی، آن هم تحت نظارت زندان، با اقوام خود داشته باشد.سامی 49 سال دارد. وی 60 روز در اعتراض به ظلمی که دولت آمریکا به او روا داشته بود اعتصاب کرد. این حرکت سامی اگر چه موفق نشد وجدان به خواب رفته روزنامه نگاران آمریکایی را بیدار کند، اما عدالت را در این کشور زیر سؤال برد.با این همه، زنده باد «جان ساگ»، روزنامه نگار شهر «تامپا» فلوریدا و «الکساندر کاکبرن» از «کانتر پانچ» که اعتصاب غذای سامی را چندین بار گزارش کردند.والدین سامی ال آریان فلسطینی هستند، اما او در کویت متولد شد. وی یکی از استادان برجسته کامپیوتر در دانشگاه فلوریدای جنوبی بود که تلاش کرد تراژدی واقعی عرب های فلسطینی را ترسیم کند؛ اما تلاش هایش چندان ثمر نداشت.چنان که «ساگ» می گوید، کلاس های درس او خشم لابی های اسرائیلی را برانگیخته بود. تا اینکه در سال 2003، سامی به اتهام توطئه چینی برای «قتل وجرح» و نیز کمک مالی به جهاد اسلامی فلسطین دستگیر شد. او را دو سال و نیم در سلول انفرادی زندانی کردند. زندان بان ها او را مجبور می کردند با دست و پای زنجیر شده نیم مایل راه برود. محاکمه ال آریان در شهر «تامپا» شش ماه به طول انجامید. دولت آمریکا 80 نفر شاهد که 21نفرشان اسرائیلی بودند را فراخواند و علیه وی پرونده سازی کرد.دسامبر سال 2005 بود که سامی از بیشتر اتهامات وارده تبرئه شد و در ارتباط با سایر اتهامات نیز هیئت منصفه با 10 رأی موافق و دورأی مخالف وی را تبرئه کرد. چون FBI به دنبال طرح اتهامات بیشتری علیه ال آریان بود، وکلایش از او خواستند دادخواستی بنویسد و مانع طرح اتهامات بیشتر شود. اما تلاش های سامی نتیجه نداد و دادستان «گردن کرامبرگ» آزادی سامی را مشروط به این کرد که او علیه یک گروه اسلامی شهادت دهد. سامی از دادن شهادت خودداری کرد و ترجیح داد به زندگی پر درد و رنج خود در زندان ادامه دهد.¤ ¤ ¤بیشتر شکنجه گران آمریکایی در عراق هستند. یکی از این شکنجه گران مردی است که نام «ریک فر» (ریک باانصاف) را برای خود برگزیده است. ریک یک بازجوی قراردادی است که ماجراجویی های خود را در پایگاه بازجویی هشتاد و دوم نیروی هوایی آمریکا در فلوجه، در روزنامه واشنگتن پست به چاپ رساند.ریک هم اکنون کابوس یک عراقی را می بیند. یک عراقی که در جریان بازجویی، ریک او را مجبور کرد برهنه شود در گوشه ای از اتاق سرپا بایستد؛ ریک اجازه خوابیدن را هم به او نداد. حال این ریک است که نمی تواند بخوابد. او می گوید: «مردی بدون چهره به من خیره می شود و التماس کمک می کند. اما من می ترسم تکان بخورم. او فریاد می کشد. صدایش رقت انگیز است و حالم را بد می کند. او جیغ می کشد اما همین که بیدار می شوم می فهمم این صدای جیغ خودم بوده است.»همه اینها در حالی اتفاق می افتد که رسانه های غرب جرئت انعکاس آنها را ندارند. همه وحشیگری های اشغالگران در عراق و افغانستان در حالی صورت می گیرد که سیاستمداران ما از هیچ تلاشی برای دور نگه داشتن مردم از واقعیت های خاورمیانه فروگذار نمی کنند.این سانسور واقعیت های خاورمیانه حتی به مدارس نیز کشیده شده است:مدیر دبیرستانی در ایالت «کانتیکات» دانش آموزان را از اجرای نمایشنامه ای براساس نامه ها و سخنان سربازان آمریکایی در عراق منع کرده است. در این نمایش که «صداها در جنگ» نام دارد، عده ای از دانش آموزان دبیرستان «ویلتون» یادداشت ها و خاطرات سربازان آمریکایی از جمله یک سرباز 19ساله فارغ التحصیل دبیرستان ویلتون که در عراق کشته شد را گردآوری کردند تا نمایشنامه خود را براساس آنها بنویسند. اما تلاش هایشان بی نتیجه ماند. مدیر دبیرستان ویلتون اعلام کرد که این نمایشنامه باعث ناراحتی آنهایی می شود که عزیزانشان را از دست دادند و یا نزدیکانشان در عراق در حال انجام وظیفه هستند. بخش جالب سخنان آقای مدیر برای من این جاست: او معتقد است زمان کافی برای تمرین نمایشنامه وجود نداشته تا بتوان مطمئن بود که این نمایش «یک تجربه آموزشی صحیح برای دانش آموزان ماست.» و البته کاملا منظور آقای مدیر را درک می کنم. آقای مدیر که تجارب جنگی اش (چنانچه اصلا تجربه ای داشته باشد) در جایی ثبت نشده به دانش آموزانی که نمایش «بوته آزمایش» آرتور میلر را اجرا کردند می گوید در جایگاهی نیستند که به تماشاچیان بگویند سربازان چه فکر می کنند.حالا دانش آموزان دبیرستان ویلتون با سیلی از پیشنهادات برای اجرای نمایشنامه خود در محل های دیگر روبرو هستند. فکر می کنم آقای مدیر به دنبال هدفی است. او بهتر است دانش آموزانش را به اجرای نمایشنامه «تیتوس آندرونیکوس» شکسپیر تشویق کند. نمایشنامه ای که سراسر آشوب، شکنجه، تجاوز، ضرب و جرح و کشتن از روی احترام! است. این نمایش وضع موجود در عراق را برای مردم کانکتیکات به خوبی توجیه خواهد کرد و این همان «تجربه آموزشی صحیح» مدنظر آقای مدیر است!



 
اسرائیل در باتلاق فساد و تباهی فرو رفته است(چهارشنبه 86 تیر 20 ساعت 1:47 صبح )
اسرائیل در باتلاق فساد و تباهی فرو رفته است

نوشته: دکتر عبدالوهاب مسیری

ترجمه: مرکز اطلاع رسانی فلسطین

"رونی بن افرات" در مقاله ای به نام "نخستین جنگ پسا صهیونیسم" می نویسد: "شهرک نشینان صهیونیست اکنون به کاری غیر از ساختن دولت مشغول اند". او سپس هشدار می دهد که پس از پنجاه سال آنان به همین شکل ادامه دهند و هدفی مشخص را دنبال نکنند، آن وقت از خود خواهند پرسید که آیا پروژه صهیونیسم مستحق تحمل این همه رنج و مشقت هست؟

این رغبت به تحقق تمایلات نفسانی و کامجویی که نشان دهنده فرسودگی و اضمحلال ایدئولوژی صهیونیسم و بی مبالاتی نسبت به تأسیس دولت است، فقط به جوانان یا توده ها یا مهاجران محدود نیست، بلکه حتی نخبگان صهیونیست هم چنین وضعی دارند. برای نمونه باید به "نعومی شومیر" معروف ترین خواننده صهیونیستی که از آرمان "ملیت اسرائیلی" دفاع می کند، اشاره شود. این زن هنگامی که پس از اشغال صحرای سینا به وسیله "اسرائیل" در سال 1967م. از آن بازدید کرد با لحنی سراسر آکنده از نگرش ایدئولوژیکی صهیونیسم گفت: این همان سرزمینی است که دستش را دراز می کند که ببخشد نه آنکه بگیرد". اما هنگامی که زمان تخلیه شهرک نشینان صهیونیست از آن فرا رسید، برخی از شهرک نشینان صهیونیست از پذیرش دستورات دولتی سرباز زده و بر ماندن در زمین هایی که غصب کرده بودند، پافشاری کردند. در آن زمان نعومی آوازهایی در حمایت از مخالفان عقب نشینی خواند و از ادامه اشغال این منطقه حمایت کرد. شهرک نشینان صهیونیست تصمیم گرفتند تا تظاهراتی علیه عقب نشینی از صحرای سینا برگزار کنند. آنها از نعومی شومیر خواستند که برایشان آوازهای حماسی ملی بخواند، اما ناگهان با درخواست غیر منتظره ای از جانب وکیلش روبرو شدند که زا آنان پول زیادی برای این کار درخواست کرده بود. به تعبیری او دستش را دراز کرده بود که بگیرد، نه آنکه بدهد!

در هر حال نعومی شومیر می دانست که تاکید آنها در عدم خروج از این اراضی اشغالی زیر پوشش ایدئولوژیک قرار گرفته است و هدف اصلی آنان دستیابی به حداکثر غرامت ممکن از دولت عبری بود.

این موضوع بر همه ارکان دولت صهیونیستی صادق است. رونی بن افرات می گوید: دولت "اسرائیل" در حمایت و حراست از شهروندانش در شمال ناکام ماند (درست همان طور که آمریکا در زمان توفان های کاترینا گرفتار آن شد) و این منطقه در برابر موشک های کاتیوشا کاملا بی دفاع ماند. رونی بن افرات سپس می نویسد: اگر "اسرائیل" در زمان صلح فقرایش را فراموش کرد، آیا باید انتظار داشته باشیم که در در زمان جنگ کار دیگری انجام دهد؟ ثروتمندان از شمال گریختند و فقیران در پناهگاه هایی نیمه ساز به انتظار اصابت موشک ها ماندند. بیشتر نیروهای امداد به وسیله مؤسسات خیریه ای که بخشی از عملیات انتقال صهیونیست ها به هتل ها و اردوگاه های امن تر را متقبل شدند، بکار گرفته شدند. هر کس هم که تا آن زمان احتمال می داد که دولت صهیونیستی به فقیران توجه دارد، با دود کاتیوشاها، امیدش به هوا رفت.

رونی بن افرات در ادامه آورده است، خلاصه این اضمحلال را می توان در یک حادثه دیگر دید. هنگامی که عامر پرتز از اولمرت خواست که وزارت دارایی را به او بدهد، المرت با این خواسته مخالفت کرد و در عوض وزارت جنگ را به او داد. چرا؟ زیرا در سال 2006م. وزارت دارایی از وزارت جنگ مهم تر خواهد بود. هر ژنرال ارتشی و همه افسران شین بت با یکی از سرمایه دارها ارتباط دارد و پس از آنکه لباس نظامی را از تنش درآورد، در شرکت آن سرمایه دار به عنوان مدیر اجرایی منصوب می شود. هنگامی که خانواده های اسیران نظامی صهیونیست فهمیدند که در ساعت های سرنوشت ساز روز 12 ژوئیه و همزمان با بمباران بیروت، دان حالوتز وقت مناسبی برای فروش سهام هایش پیدا کرده است، به شدت خشمگین شدند.

اوری اونیری درباره ارتباط پول و قدرت می گوید: شارون و پسرش به گرفتن رشوه از یک سرمایه دار بزرگ متهم هستند. به لطف حضور مشاور حقوقی جدید کابینه، از تشکیل پرونده علیه آنها جلوگیری شد. کابینه شارون در اوج این رسوایی آن مشاور را به سمتش منصوب کرده بود. هنوز تحقیقات درباره میلیون ها دلار گمشده ای که شارون و پسرش با روش های مختلف و پیچیده در تبلیغات انتخاباتی خود هزینه کردند، ادامه دارد.

روابط شیمون پرز با میلیاردرها هم که کاملا علنی است. سیل پولی که میلیونرهای یهودی در آمریکا برای جریان ها و جناح های تندروی صهیونیستی در "اسرائیل" ارسال می کنند هم که نیازی به توضیح ندارد.

هیاهوی گسترده ای که درباره فعالیت های وزیر امور زیربنایی رژیم صهیونیستی ایجاد شد، حقایق مربوط به حضور شرکت های بزرگ بین المللی در "اسرائیل" را علنی ساخت. این شرکت ها تلاش گسترده ای برای ارسال گاز طبیعی به "اسرائیل" انجام دادند. برای این قراردادهای میلیاردی، باندهای مافیایی و سیاستمداران و کارآگاهان و پژوهشگران متعددی بکار گرفته شدند. صهیونیست ها متوجه شدند که بسیاری از سیاستمدارانشان در سطوح عالی تصمیم گیری در این رژیم از مدت ها پیش به ملعبه دست برخی ثروتمندان درآمده اند. (برای اطلاع بیشتر به پایگاه اینترنتی اوری اونیری مراجعه شود).

پرداختن به لذت ها و تمایلات نفسانی دولت عبری را به گنداب اضمحلال کشیده است. اوری اونیزی در مقاله ای (به تاریخ 5/10/2006م.) که در پایگاه اینترنتی اش منتشر شد، می نویسد: اگر به جای یک نظامی احتیاط در ارتش بود چنین می گفت: مملکت "اسرائیل" گندیده است. اونیری سپس مظاهر این تعفن را بر می شمرد و می گوید: رئیس دولت (موشه قصاب) از استعفا خودداری می کند و حال آنکه هشت زن او را به تجاوز به خود متهم می کنند. وی مدعی است که توطئه ای زشت علیه او تدارک دیده اند و انگشت اتهام را به سوی پیروان نتانیاهو در لیکود دراز می کند.

نخست وزیر و وزیر جنگ از استعفا خودداری می کنند، هر چند که اکثریت صهیونیست ها مخالفت خود را با اولمرت (70 درصد) و پرتز (82% ) اعلام کرده اند. آنها به جای تشکیل یک کمیته مستقل رسمی و دارای اختیارات کافی، کمیته ای تشکیل دادند که حتی پیش از آغاز تحقیقات درباره حوادث جنگ علیه لبنان نیز مورد عموم صهیونیست ها نبود. رئیس ستاد ارتش از طرف ژنرال های گذشته و حال مورد انتقاد شدید قرارمی گیرد، اما اعلام می کند که تا زمانی که لباس نظامی را از تنش در نیاورده اند، آن را به اختیار خود از تن بیرون نمی آورد.

نویسنده در ادامه می آورد:" وزیر دادگستری را به اتهام ... (اخلاقی) محاکمه می کنند. رئیس کمیته خارجی و امنیت در کنیست به سوگند دروغ و تزویر متهم است.

وضع نخست وزیر چگونه است؟ عامیر اورون در مقاله ای در روزنامه هاآرتص به تاریخ 30/10/2006م. گفته است، سه پرونده سنگین علیه اولمرت تشکیل شده است: فروش سهام اصلی بانک لیئوی، انتصاب ها در اداره مشاغل کوچک و رابطه اش با اوری ماسر که یک وکیل است و تحت تعقیب قضائی (جنایی) پلیس رژیم صهیونیستی قرار دارد.

اکنون ببینیم که موشه نگبی در کتابش در باره "اسرائیل" چه می گوید: گروهک های مافیایی و سازمان های جنایتکار خشونت را در خیابان های "اسرائیل" گسترش می دهند. دست های آنها اما در قدرت است و دمکراسی را از داخل تهدید می کنند. جنایتکاران، متجاوزان به عنف، همسران خشن و فروشندگان زنان به سبب ناتوانی و ناکارامدی دادگاه ها در جامعه آزادانه به این سو و آن سو می روند. برگه های رای انتخابات کنیست در روز روشن خرید و فروش می شود و آن هایی که با پول به قدرت می رسند قوانین را تدوین می کنند. شهروندان عادی در زندان ها و بازداشت گاه ها بدون هیچ گناهی تلخ ترین لحظات را می گذرانند و حال آنکه مقامات بلندپایه از مناصب خود برای بهبود وضعیت خود و نزدیکان خود بهره برداری می کنند و بدون حساب و کتاب در نردبان قدرت بالاتر می روند. دادگاه های نظامی به فرماندهانی که با اقدامات جنایتکارانه خود خون سربازان را به هدر داده اند و از نظامیان زن و دختر سوء استفاده جنسی می کنند و به آنان تجاوز می کنند، مصونیت قضائی داده اند و نیز به کسانی که فلسطینیان را شکنجه می کنند".

 " الله أعلم"



 
تلمود یا آیه های جنون یهود )(چهارشنبه 86 تیر 20 ساعت 1:46 صبح )
( تلمود یا آیه های جنون یهود )
 منبع: نداء المقاومه
«یوری ایوانوف» در کتاب خود با عنوان «هشدار به صهیونیسم» نوشت: دایره افکاری که صهیونیست ها عقل کودکانشان را با آن مسموم می کنند، معمولا از تورات آغاز می شود.
«آندری شوراکی» نیز در کتاب خود با عنوان «دولت اسراییل» نوشت: تمام یهودیان به مناسبت های مربوط به گذشته تکیه می کنند که مبتنی بر تورات و روح انبیاء و همچنین نقش تاریخی و معنوی ملت یهود است. یعنی اینکه آنها به قلب میراث بزرگ معنوی، فکری، اخلاقی و حقوقی تاریخ عبری باز می گردند.
«ویکتور مالکا» در کتاب خود با نام (مناخیم بگین: تورات و تفنگ) نیز چنین می گوید: یهودیان تعلیمات خود در زمینه اقدامات خشونت آمیز و استفاده از زور را از تورات الهام گرفتند. قوانین جنگ در عهد قدیم در سفر «تثنیه جمع» و به وسیله آن، اسلوب سیطره بر شهرها و برخورد با ساکنانش مشخص شد. این قوانینی است که رهبران اسراییل آن را منبع وحی و شریعت مقدس خود قرار دادند تا بوسیله آن یهود را در فلسطین برانگیزند آنهم بر این اساس که هر جنایتی، در صورتی که برای تحقق وعده پروردگار باشد شکلی قانونی و شرعی می یابد.
منبع اندیشه و شیوه زندگی صهیونیست ها تورات است اما ابزاری که از طریق آن این اندیشه ها منتقل شده و به اشغال، تبعیض، تفرقه، نژادپرستی و تعصب می انجامد، شیوه های آموزشی در مدارس و دانشگاه های رژیم اسراییل است.
دکتر «تسییورا شارون» از استادان اسراییلی دانشکده ارتودوکسی شهر حیفا در سال 1988 گفت: تمام سربازانی که در مناطق اشغالی خدمت نظامی خود را می گذرانند، جوانانی هستند که در «اوریهودا» سکونت دارند. اما بیشترین درصد مربوط به تربیت دولتی است. در برنامه های آموزشی یهود، حتی یک کلمه درباره صلح میان اسراییل و همسایگانش به میان نیامده است. مثلا چه کسی در میان یهودیان حتی یک کتاب درباره جغرافیا می شناسد که در آن نام یک کوه به زبان عربی باشد؟ اسامی عربی اصلا وجود ندارد. در اینجا منظور روستاهای عربی که محو شده اند، نیست. زیرا کسی آنها را به خاطر ندارد. آیا این تربیت است؟ در کلاس های یهودیان، نقشه هایی که خط سبز را شامل شود وجود ندارد. اما سرزمین کامل اسرایل در تمام نقشه ها مشاهده می شود. قدس، جولان، کرانه باختری و نوار غزه همگی جزو اسراییل محسوب می شوند.
از زمان پیدایش صهیونیسم، این جنبش و دین یهود لازم و ملزوم یکدیگر بوده اند. «ناجی العلوش» در کتاب خود با عنوان «اسطوره ها، واقعیت های صهیونیسم و امت عربی» می گوید به رغم آنکه صهیونیسم توسط مردان به ظاهر لائیک تشکیل شد اما پرچمداران جنبش صهیونیسم به تدریج خواستار تمسک به دین و احیای علوم و زبان دین و مبارزه با ازدواج های مختلط شدند.
«فارسی عوده» پژوهشگر فلسطینی می گوید: با بررسی ماهیت جامعه اسراییل، می توان دریافت که نوعی توافق میان اهداف تربیتی یهودی از یک سو و اهداف جنبش صهیونیسم و نیازهای جامعه اسراییل از سوی دیگر وجود دارد. تربیت یهودی پیشینه ای دینی، توراتی، تلمودی و نژادپرستانه دارد و فلسفه آن برگرفته از تعالیم تجاوزکارانه صهیونیسم است، یعنی اولین و مهمترین ابزاری که این جریان برای تحقق اهداف صهیونیسم در زمینه تشکیل دولت اسراییل و بقای آن مورد استفاده قرار داد.
صهیونیسم، تربیت را به عنوان یکی از پایه های اصلی ساخت نسل یهودی و وطن صهیونیستی به شمار می آورد. «تئودور هرتزل»، بنیانگذار جنبش صهیونیسم، در خاطرات خود با اشاره به اهمیت تربیت به عنوان شاخصی برای تحقق اهداف، سرودهای ملی، دین و نمایش های اسطوره ای را جزو مواد لازم این شیوه خواند.
«الیاهو کوهن» از رهبران یهودی نیز در بیست و سومین کنگره صهیونیسم که در سال 1951 میلادی برگزار شد، گفت: سرنوشت اسراییل مرتبط با ایجاد دستگاه واقعی برای آموزش و پرورش مبتنی بر اصول صهیونیسم می باشد.
«دیوید بن گوریون» اولین نخست وزیر اسراییل، در بیست و چهارمین کنگره صهیونیسم در سال 1956 میلادی گفت: جنبش صهیونیسم بدون تربیت و فرهنگ عبری برای تمام یهودیان به عنوان یک تکلیف ذاتی آینده ای نخواهد داشت.
وقتی از «بن گوریون» پرسیده شد که چه چیز یهود را حفظ خواهد نمود او پاسخ داد: تربیت عبری.
«زپولون هامر» وزیر معارف و فرهنگ سابق اسراییل نیز با تأکید بر اهمیت تربیت در جامعه اسراییل گفت: پایداری ما در برابر چالش بزرگی که با آن مواجهیم فقط با تربیت قومی مرتبط با تعالیم معنوی یهود میسر می شود. تربیتی که کودک با تمایل و رغبت آن را بپذیرد و اجباری باشد. از این رو، دستگاه آموزش رسمی و مردمی باید مسئولیت بزرگی را برای ایستادگی در برابر چالش هایی که اسراییل با آن مواجه است، بپذیرد.
دکتر وائل القاضی استاد امور تربیتی در دانشگاه ملی النجاح در این باره گفت: اهداف علنی آموزش دولتی در اسراییل که در ماده دو قانون آموزش و پرورش اسراییل مصوب سال 1953 میلادی آمده است، تحکیم پایه های آموزش ابتدایی براساس ارزش های فرهنگ یهودی و دستاوردهای علمی، عشق به وطن، اخلاص و وفاداری به دولت، آماده سازی پیشاهنگان، تلاش برای ساخت جامعه مبتنی بر آزادی، مساوات، تساهل، همکاری متقابل می باشد.
یهودیان از عدم تأکید کافی بر ارزش های قومی ابراز نگرانی کرده و بر موضع آگاهی یهودیان و افزایش سطح آن تأکید نمودند. در یکی از این قوانین که در سال 1977 میلادی به تصویب کنست اسراییل رسید، آمده است: در آموزش ابتدایی، دبیرستان و عالی دولت توجه زیادی به تعمیق آگاهی یهودیان در میان جوانان اسراییل و تحکیم ریشه های آن در تاریخ ملت یهود و میراث تاریخی و تقویت وابستگی خلقی آن به یهودیان از طریق درک سرنوشت واحد و مشترک و واقعیت تاریخی که یهودیان جهان را به یکدیگر پیوند می دهد، نشان خواهد داد.
بدین ترتیب، می بینیم که مطالعات دینی جایگاهی بارز در آموزش و پرورش اسراییل دارد و مسائلی چون وطن، تاریخ، جغرافیا و زبان عبری از زاویه دینی مورد بررسی قرار می گیرد.
این شیوه ها بر افزایش آگاهی و احساس یهودی کودکان به هدف و افزایش تأکید بر رابطه دانش آموز یهودی با میراث قدیمی از طریق مطالعات و دروس دینی تأکید می ورزد.
همچنین در این شیوه ها بر تحکیم اندیشه های دینی در ذهن نوجوانان و وجود رابطه دینی میان آنها و سرزمین فلسطین تأکید می شود. به گونه ای که آنها خود را در ایجاد دولت در این سرزمین محق دانسته و تشکیل دولت یهود در فلسطین را تحقق مفاد تورات می دانند چرا که پروردگار، ملت یهود و این سرزمین را برگزیده است.
تا وقتی این انتخاب الهی باشد، امتیازی برای این سرزمین و ملت موعود است. براین اساس، اسراییل فقط به بنی اسراییل اختصاص دارد. آنها می گویند: زندگی یهودیان در فلسطین از زمان رومی ها تاکنون قطع نشده لذا اسکان از نقاط مختلف جهان در فلسطین تحت پوشش بازگشت به وطن تاریخی به عنوان ساکنان اصلی این سرزمین صورت می گیرد. سرزمینی که سال ها از آن دور بوده اند و اینکه اسراییل در سرزمینی تشکیل شده که 1300 سال تحت اشغال عرب ها و اشغالگران بوده است!
دکتر «القاضی»، اهداف رسمی آموزش و پرورش در رژیم صهیونیستی را اینگونه بیان می دارد:
1- ساخت جامعه واحد.
2- ساخت یک دولت همسو با زمان و دارای عوامل قدرت مادی و معنوی.
3- حفظ میراث فرهنگی یهود و نشر و تعمیق آن.
4- حمایت از مرکزیت اسراییل به عنوان سرزمین یهودیان جهان و تعهد نسبت به آن به عنوان دولت یهود.
این درحالی است که مقامات آموزش و پرورش اسراییل این اهداف را برای تحکیم پایه های دولت یهود در نظر گرفته اند:
1- تعمیق آگاهی یهودی- صهیونیستی
2- تربیت براساس ارزش های قومی یهودی و صهیونیستی.
3- توجه به نقش زبان عبری برای حفظ میراث یهودی و تعمیق آن در میان جوانان یهودی به گونه ای که نقشی بارز و برتر در مدارس اسراییل داشته باشد.
4- تحکیم ریشه های جوانان اسراییل در گذشته ملت یهود و میراث تاریخی آنها، برای ایجاد نسل های اسراییلی معتقد به اصول صهیونیسم.
5- ایجاد جامعه واحد از تمام یهودیان.
6- تأکید بر فلسفه دین به عنوان یکی از ارکان فرهنگ یهود که بوسیله آن اسکان یهودیان در اسراییل تحقق می یابد.
اما، اهداف اعلام نشده تربیت صهیونیستی بنا به گفته دکتر «وائل القاضی» بدین شرح می باشد:
1- ایمان مطلق ملت اسراییل به سرزمین اسراییل و مالکیت و اسکان بر آن با تأکید بر حق تاریخی در سرزمین تاریخی اسراییل.
2- تحقق همبستگی یهودیان در داخل و خارج اسراییل از طریق تضمین استمرار مهاجرت یهودیان و حمایت مادی اسراییل به ویژه از یهودیان مهاجر.
3- ایجاد آمادگی نزد نسل های یهودی اسراییل برای توسعه طلبی، اشغال، خشونت و نفرت از اعراب به بهانه نجات زمین.
4- تأکید بر احساس نگرانی از ادامه احساس ستمدیدگی درنسل های یهودیان به منظور تضمین عدم ادغام و ذوب شدن این نسل ها در جامعه ای غیر از اسراییل.
5- نشان دادن برتری تمدن عبری به منظور ایجاد احساس برتری در نسل های جدید اسراییل و بازگشت ملت برگزیده به سرزمین موعود.
6- مخدوش ساختن چهره اعراب و تأکید بر شخصیت «سوپرمن» و شکست ناپذیر اسراییلی.
7- تربیت و پرورش نسل های صهیونیستی بسیار متعصب نسبت به صهیونیسم و اسراییل.
هر دانش آموز باید مقاطعی از تلمود را حفظ کرده و روح خود را به وسیله آن سیراب سازد.
دکتر«ابراهیم ابوجابر»، رییس مرکز مطالعات معاصر در شهر «ام الفحم» در این زمینه گفت: دین یهود منبعی مهم از منابع فلسفه تربیتی نزد یهودیان است. آنها در امور تربیتی تکیه زیادی به دین به عنوان راه تشکیل نسل های سیراب شده از تعالیم تورات و تلمود جهت تحکیم و ترویج مفاهیم خاص در میان نوجوانان یهودی دارند. هدف یهودیان از تربیت دینی تربیت جسمی، اجتماعی، واکنشی و عقلی کودک از طریق داستان های تورات و اسفار آن می باشد.
«حییم وایزمن» اولین رییس جمهوری اسراییل در این باره گفت: در سال های تحصیل در مدارس دینی می بایست چیزهایی از اصول دین یهود می آموختم.
«مائیربارایلان» از اندیشمندان امور تربیتی یهود نیز گفت: روح تلمود و شناخت آداب و شعائر آن باید بخشی از تحصیلات هر یهودی باسواد و مانند آموزش فیزیک و ریاضیات باشد. با اینکه تمام دانش آموزان در این امر متخصص نمی شوند و هر آنچه می آموزند در حیات علمی برایشان کاربرد ندارد، اما ضروری است، همچنین هر دانش آموز باید مقاطعی مشخص از تلمود را آموخته و روحش را بوسیله آن سیراب سازد.
برخی از تعالیم و احکام تورات بدین شکل می باشد:
یهودی اگر به ناموس بیگانه تجاوز کرد کار خطایی مرتکب نشده است. عقد ازدواج با اجانب، فساد است، زیرا زن غیریهودی چهارپاست و نمی توان با آنها عقد کرد. یهودی می تواند به دروغ قسم بخورد و هیچ حرجی بر او نیست. اگر یهودی، یک مسلمان، مسیحی و خارجی و غیریهودی را به قتل برساند پاداش او بهشت برین و نشستن در سرای چهارم است. براساس تلمود، یهودی نزد پروردگار بهتر از ملائکه است، زیرا بخشی از خداوند است همانگونه که پسر بخشی از پدرش است. «دائیل بارتنا» استاد روانشناسی دانشگاه تل آویو نیز خاطرنشان می کند که به وسیله کتاب های آموزشی، دانشجویان به گونه ای شست وشوی مغزی داده شده اند تا از اعراب متنفر باشند و آنها را به عنوان وحشی و حیوان بپندارند.
در یکی از کتب منتشره توسط انتشارات «هکیپوتس همؤحد» که در دهه 70 قرن بیستم به چاپ رسید و همچنان تدریس می شود، آمده است: یهودیان روح پیشرفت و شکوفایی را به خاورمیانه آوردند، درحالی که عرب ها همچنان به غارت، چپاول، راهزنی و قتل ادامه می دهند.
یهودیان توانستند این باصطلاح ارزش ها را در میان دانشجویان خود رواج داده و اهدافشان را از طریق شیوه های آموزشی نهادینه شده محقق سازند. برای درک بهتر موضوع باید بگوییم در دوره ابتدایی اسرائیل 35% ساعات آموزشی متعلق به آموزش مدنی، اما 51 درصد متعلق به آموزش های دینی است.
به گفته مؤلف کتاب فلسفه و اهداف تربیت کودک یهودی در فلسطین، اهداف تربیتی در دوره کودکستان در چارچوب هدف اصلی یهود قرار دارد، یعنی ساخت جامعه واحد که افراد آن دارای یک فرهنگ و احساسات مشترک بوده و به زبان عبری سخن بگویند. بدین سبب اسرائیل توجه زیادی به آموزش زبان عبری و دین یهود به کودکان مبذول داشته است چرا که آن را اساس تشکیل دولت یهود در خاک فلسطین می داند.
از دیگر اهداف این روند تربیتی می توان به ایجاد یک دولت مدرن، همسو با زمان و دارای عوامل قدرت مادی و معنوی و حفظ میراث یهودی و ترویج و تعمیق آن در میان نونهالان یهودی اشاره نمود. بدین سبب اسرائیل دانشگاه عبری را در قدس احداث کرد و کوشید پیشرفته ترین الگوها و شیوه های آموزشی غربی را اعمال کند. منابعی که اسرائیل از آن برای تحقق اهدافش بهره گرفت عبارتند از:
دین یهود، تمدن غربی به عنوان تمدن عقلانی علمی، جنبش صهیونیسم به عنوان خلاصه تعامل میان دو منبع دین یهود و تمدن غربی.
مهمترین هدف یهودیان از ایجاد کودکستان ها و مهدکودک ها، تحکیم فرهنگ عبری در میان آنها و آماده کردنشان برای پذیرش مسئولیت در آینده می باشد. اما برای درک بهتر موضوع باید گفت که ادیان، میراث، تاریخ، زبان و ادبیات یهود مبتنی بر این محورهاست:
1- ملت یهود در گذشته بسیار دور در سرزمین خود یعنی اسرائیل به طور واحد می زیست تا اینکه با اشغال این وطن توسط بیگانگان از هم پراکنده شدند.
2- در سال های آوارگی، ملت یهود همواره آرزوی بازگشت به وطن را در سر می پروراند که این امر در تعابیر دینی و میراث فرهنگی و اجتماعی اش نمایان است.
3- با آغاز ایده بازگشت به وطن، غریبه ها همچنان در این کشور سکونت داشته، یا بر آن سیطره یافته و یا آن را اشغال کردند.
4- به سبب حضور غریبه ها، باید برخی امور مانند شغل، چرخه تولید و یا زمین را قبضه کرد.
5- روابط دینی و تاریخی میان یهود و سرزمین اسرائیل، روابطی ازلی و ابدی است لذا باید به اعراب به گونه ای نگریسته شود که گویی وجود ندارند.
در سال 1946 میلادی اعضای یک کمیته تحقیق انگلیسی- آمریکایی برای بررسی شیوه های تربیتی صهیونیستی، راهی فلسطین شدند و پس از مدت ها تحقیق به این نتیجه رسیدند که مدارس یهودی که با پول یهودیان اداره می شوند، مشحون از روحیه قوم گرایی بسیار بالاست.
در سال 1959 میلادی شورای یهودیان آمریکا در پانزدهمین کنگره سالانه خود از موسسات آموزشی یهود خواستار ادامه شیوه های صهیونیستی و قوم گرایانه افراطی یهودی شد.
در مباحثاتی که در سال 1975 میلادی در کنست اسرائیل صورت گرفت، «مائیرولتر»، درباره تربیت صهیونیستی در اسرائیل گفت: تربیت صهیونیستی در اسرائیل در جهت رواج احساسات متعالی قومی و نژادی، دشمنی بااعراب، روحیه نظامی و انکار حقوق دیگران می کوشد. تمام سیاست های دولت اسرائیل، از جمله سیاست هایش در قبال تربیت فرزندانمان غیرانسانی است.
«فیلتیسیا لانگر» که یک وکیل اسرائیلی است، با اشاره به جوانان یهود که منازل عرب ها را در سرزمین های اشغالی خراب می کنند، گفت: از کودکی فن جنگ را به تو می آموزند و احساسات تعصب قومی و کینه و نفرت را در دلت می کارند. آنها می خواهند آنقدر کینه از عرب ها داشته باشی که بتوانند تو را برای جنگ با آنها آماده کنند و اگر دست به اسلحه ببری، دستانت نلرزد. وقتی وارد دبستان می شوی کسی هست که پس از 12 سال تصمیم می گیرد سرباز شوی. از این رو، تربیتت از هم اکنون مبتنی بر فراگیری جنگ است. امری که با افزایش احساس برتری ملی و اهانت به ارزش های سایر ملت ها آغاز می شود.
نتیجه کتب صهیونیستی یک چیز است: فقط ما، دیگران همه صفرند. وقتی یهودی به سن رشد می رسد، عرب را فردی می پندارد که چیزی جز زبان زور و خشونت نمی فهمد. به او می آموزند که صلح فقط وقتی محقق می شود که یهود در جنگ بر عرب ها پیروز شود زیرا آنهاچیزی جز زبان زور نمی فهمند! توجه به ارزش های توراتی و تلمودی در آموزش و پرورش صهیونیستی نمایانگر تمایل فزاینده یهودیان به آموزش دینی- توراتی نونهالانشان است. از این رو شاهدیم که این روند در دهه گذشته رشدی بیش از 130% داشت. همچنین، روزنامه «یدیعوت آحارونوت» در گزارشی نوشت: شمار دانش آموزان تعلیمات دینی از 48 هزار نفر در سال 1990 میلادی به 111 هزار نفر در سال 2000 میلادی و شمار دانشجویان از 17 هزار نفر به 32 هزار نفر افزایش یافت.
به گفته مقامات وزارت آموزش و پرورش رژیم اسرائیل، این روند در آینده افزایش خواهد یافت که این امر عمدتا به سبب ارزان بودن آموزش در شبکه آموزشی وابسته به حزب دینی «شاس» می باشد.
جامعه یهودی اسرائیل درحال حاضر متشکل از یهودیان مذهبی و غیرمذهبی است. در میان گروه های مختلف، ارتودوکس های افراطی مشاهده می شوند که در تدین غلو کرده و با صهیونیسم دشمنی می ورزند، افراد دیگر خود را لائیک می دانند. اما خطوط روشنی میان این گروه ها وجود ندارد.
20% از یهودیان اسرائیل که عمدتا ارتودوکس هستند متعهد به احکام و فرایض دین یهود می باشند. 60درصد به بخشی از این احکام و فرایض، آنهم بنابر تمایلاتشان، پایبندند و 20 درصد نیز خود را لائیک می دانند.
مذهبیون در اسرائیل از نظر تعهد دینی و رابطه با رژیم به این گروه ها تقسیم می شوند.
1- مذهبیون متعهد (ارتودوکس ها یا حریدیم ها) که با اصل تأسیس اسرائیل مخالف بوده و اکثریت جریان مذهبی را برعهده دارند، آنها در اماکن خاص زندگی کرده و شیوه زندگی ویژه ای دارند. برخورد آنها با حکومت و شرکتشان در انتخابات براساس اصل مصلحت است که از جمله آنها می توان به احزاب «شاس»، «دیگل هتوراه» و «حباد» اشاره نمود. برخی از این عده، داعیه داران صهیونیسم را زندیق و کافر می دانند و هویت اسرائیلی ندارند، مانند گروه «ناطوری کارتا».
2- ملی مذهبی ها که معتقد به آرمان ها و اصول جنبش صهیونیسم بوده و دین و ملی گرایی را با یکدیگر ادغام کرده اند. این عده که در کنار لائیک ها در ارتش خدمت می کنند و عمدتا جزو حزب «مفدال» هستند.
3- مذهبیون اصلاح طلب که تعدادشان در اسرائیل اندک بوده و مقرشان در ایالات متحده آمریکاست. آنها شباهت زیادی به پروتستان ها دارند و پیوسته با مذهبیون اصول گرا در ستیزند.


 

 

نویسنده یهودی کتاب " اسطوره های صهیونیسم " ، شرط اساسی برقراری صلح در خاورمیانه را نابودن کردن رژیم جعلی صهیونیستی دانست .

به گزارش پایگاه خبری " مبارزین " و به نقل از پایگاه اینترنتی امین ،  نویسنده یهودی کتاب " اسطوره های صهیونیسم " در اقدامی شجاعانه با انتقاد شدید از عقاید صهیونیستی آن را خطری برای آینده منطقه و دین یهود دانست .
 
بر اساس این گزارش ، "جان روز" در کتاب خود که دو سال پیش به زبان انگلیسی نوشته و به تازگی  نیز نسخه عربی آن منتشر شده است گفت : صهیونیسم مانع اصلی در برابر برنامه های مسالمت آمیز و نابود کردن آن ، شرط اصلی برقراری صلح در خاورمیانه است . زیرا تهدید آن فقط شامل فلسطینیان نمی شود بلکه آینده دین یهود را نیز در برخواهد گرفت .

این نویسنده یهودی مقیم لندن افزود :  شماری از اسراییلی ها که پیش از این در نهادهای صهیونیستی کارمی کردند اکنون از عاقبت اسراییلی ها نگرانند و تلاش می کنند از صهیونیسم فاصله بگیرند و این افراد به مورخان و متفکران یهود در تبلیغات ضد صهیونیستی در اروپا و آمریکا کمک می کنند .
 
بنابر این گزارش ، کتاب این یهودی نخستین بار در سال دوهزار وچهار منتشر شد و ترجمه عربی آن اخیرا درقاهره به چاپ رسیده است .
وی در کتاب خود اقدامات اسراییل برضد اعراب و فلسطینیان را رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی مقایسه کرده است .

این نویسنده یهود تاکید کرد :  صهیونیسم براساس شماری از اسطوره ها و مفاهیم جعلی شکل گرفته است و آنچه برای فلسطینیان در سال هزار ونهصد وچهل وهشت روی داد پاکسازی نژادی بود و بازگشت آنان ، شرط اساسی موفقیت هرگونه راه حل بحران خاورمیانه است .

این نویسنده یهود افزوده است :  بن گورین نخستین رییس اسراییل به علت تعصب شدید به ملیت خود و دشمنی با عرب ها در قرن بیستم این طورخیال می کرد که اسطوره را می توان به حقیقت تبدیل کرد اگر مردم به اندازه کافی بدان اعتقاد پیدا کنند .

جان روز تاکید می کند : دولت ساختگی اسراییل براساس طرح راهبردی آمریکا در منطقه عربی شکل گرفته است .

وی همچنین در کتاب خود می افزاید : صهیونیست ها پس از جنگ جهانی اول به تقویت استعمار انگلیس در سرزمین های عربی کمک کردند .

جان روز در کتاب " اسطوره های صهیونیسم "  تاکید کرده است :  آوارگان فلسطینی همچنان و تا ابد از لحاظ سیاسی ، اخلاقی ، مادی و نظامی ، اسراییل و انگلیس را تعقیب خواهند کرد و کسی که در قرن بیست و یک به وی لقب انتحاری می دهند و خود را منفجر می کند همان آواره فلسطینی است که به وی اجازه بازگشت به وطنش را نمی دهند .



<      1   2   3      >




بازدیدهای امروز: 1  بازدید

بازدیدهای دیروز:2  بازدید

مجموع بازدیدها: 82308  بازدید


» لینک دوستان من «
» لوگوی دوستان من «
» آرشیو یادداشت ها «
» موسیقی وبلاگ ? «
» اشتراک در خبرنامه «